Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه زندگی: بی‌انصافی کردیم در نشان دادن دهه‌هشتادی‌ها البته ما که نه! رسانه‌های معاند. این چندوقت با کلیدواژه دهه هشتادی‌ها کم نوجوانان را تحریک به اغتشاش نکردند. کم پایشان را وسط این معرکه نکشیدند و مقصر جلوه‌شان ندادند اما واقعیت چیز دیگری است!  واقعیت همان چیزی است که حاج‌مهدی رسولی به نقل از رهبر معظم انقلاب می‌گوید!« این دهه‌هشتادی‌ها انقلاب را به نتیجه می‌رسانند!» شاید حرف‌زدن با این نسل ادبیات خاص خودش را داشته باشد و نسل عجیب و غریبی باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما غیرت‌شان روی وطن چیزی نیست که بشود نادیده گرفت! اتفاقا جرئت و جسارت و بی‌پروایی دهه‌هشتادی‌ها کشور را در سراشیبی پیشرفت می‌اندازد این نسل آینده‌ساز کشور است. مثل این دانش‌آموز دهه هشتادی و هم‌کلاسی‌هایش که آجر به آجر برای ساخت ایران تلاش می‌کنند! 


محمدصدرا نادعلی دانش آموز جهادگر

خیرین دهه‌هشتادی و پول‌هایی که صرف آبادی ایران شد! 

نامش «محمدصدرا نادعلی» است. سال آخر مدرسه را می‌گذراند و درگیر و دار آماده‌شدن برای کنکور است. متولد سال 1383  یا بهتر بگوییم یک دهه‌هشتادی است. به قول خودش یک دهه هشتادی معمولی! تابستان امسال او و هم‌کلاسی‌هایش ترجیح دادند تعطیلات‌شان را در اردو جهادی بگذارند. آستین بالا بزنند و  آجر به آجر برای آبادانی ایران روی هم بگذارند. آن هم نسلی که به قول خودش کمتر با کار و سختی آشنا هستند.
می‌گوید:« مدرسه ما هر سال دبیرستانی‌ها را برای اردوی جهادی به مناطق محروم می‌بَرد. بخاطر شیوع کرونا دو سال این اردو کنسل شده بود و تابستان امسال دوباره مدرسه اعلام کرد که می‌خواهد دانش‌آموزان داوطلب را به اردو ببرد. برنامه مدرسه‌مان این بود که در یکی از روستاهای مشکین شهر چند خانه بسازیم و چند کلاس به مدرسه روستا اضافه کنیم! برای این کار نزدیک به 2 میلیارد پول لازم بود که به همت دانش‌آموزان مدرسه و خیرین خیلی زود جمع شد. دانش‌آموزان مدرسه هرچقدر که در توان‌شان بود را کمک کردند و از خیرینی که هم می‌شناختند کمک گرفتند و پول ساخت خانه به کمک همه جمع شد!» 

 

دانش‌آموزانی که هر کدام‌شان یک گروه جهادی تشکیل دادند!

ذوق می‌دود توی چشم‌هایم! اینکه دانش‌آموزان یک مدرسه این‌طور با پول تو جیبی‌هایشان بخشی از هزینه ساخت خانه برای مناطق محروم فراهم کردند برایم احساس افتخار می‌آورد. دلم قرص می‌شود به آینده کشور و آینده‌سازانش!
حرفش را از سر می‌گیرد و می‌گوید:« بعد از جمع شدن مبلغی که نیاز بود، مدیر مدرسه برای ما دانش‌آموزان جلسه‌ای گذاشت و درباره اردو توضیح داد. گفت که شرکت در این اردو جدا از حال خوبی که بخاطر کمک به دیگران به ما می‌بخشد فرصت خوبی است برای خوسازی، برای تلاش برای آبادانی کشور! گفت شاید این اردو به نظر سخت باشد اما آنقدر حس خوب ازش می‌گیرید که سال‌های بعد خودتان زودتر از اینکه ما بگوییم داوطلب می‌شوید. مدیرمان درست می‌گفت بعضی از بچه‌ها حتی وقتی دیپلم‌شان را گرفته بودند به خاطر حال و هوای خوب اردوها، خودشان یک گروه‌جهادی تشکیل دادند و چند وقت یک‌بار به مناطق محروم می‌روند. بعضی از بچه‌ها از همان ابتدا نظرشان منفی بود و می‌خواستند آن یک هفته را به جای اردو جهادی، خودشان بروند مسافرت من و دوست‌های صمیمی‌ام از همان اول پایه‌ی رفتن بودیم! البته راستش را بخواهید قصدمان این بود که برویم و کنار هم خوش بگذارنیم. با این حرف هم بعضی از بچه‌ها را راضی کردیم که همراه‌مان بیایند. اما بعد که رفتیم همه چیز برایمان تغییر کرد!» 

 

همه ایستادیم پای کار! 

«اهل کار که نبودیم تا آن موقع هم کار سنگین نکرده بودیم. باورتان نمی‌شود بعضی از بچه‌هایی که آمده بودند از خانواده‌های مرفهی بودند که تا آن موق دست به سیاه و سفید نزده بودند. از 200 نفر از کسانی که شرایط آمدن را داشتن 120 نفر راهی اردوجهادی شدیم. هرکس با هر اعتقاد و سلیقه‌ای آمده بود که آجری برای آبادی مناطق محروم جا به ‌جا کند. گفتم اولش قصدمان خوشگذرانی بود اما بعد همه ‌چیز فرق کرد! همه ایستادیم پای کار و هیچ‌کس هم نپیچاند!» 
نپیچاند در دایره لغات دهه‌هشتادی‌ها همان از زیر بار کار در رفتن خودمان است و البته استاد این‌کارند. اگر کاری را به عهده‌شان بگذارید و دل انجام دادنش را نداشته باشند طوری می‌پیچانندتان که نمی‌فهمید چه شد! اما اگر دلشان به انجام کاری باشد سنگ تمام می‌گذارند! مثل همین دانش‌آموزان که برای ساخت خانه سنگ تمام گذاشتند!

 

این شما و این دهه‌هشتادی‌های با غیرت! 

خاطراتش می‌رسد به اولین روزی که رسیده بودند به روستا می‌گوید: «فوندانسیون خانه‌ها تقریبا آماده بود و ما باید دیوار می‌کشیدیم. از هفت صبح می‌رفتیم سرکار و تا پنج و شش کارمان طول می‌کشید. مصالح که می‌آمد خودمان خالی می‌کردیم. ملات برای ساختمان درست می‌کردیم و دیوار می‌چیدیم. این کارها از من و بچه‌هایی که می‌شناختم بعید بود. اما همین که آن خانه قرار بود برای خانواده‌های بی‌سرپرست درست شود برایمان قوت قلب بود. گاهی غر می‌زدیم که خسته شدیم اما از زیر کار در نمی‌رفتیم. دلمان می‌خواست می‌شد خانه‌ها را بزرگ‌تر بسازیم.  یکی از رفیق‌هایم جثه کوچکی داشت. توان بدنی آنچنانی هم نداشت اما کل آن هفت روز را کار‌های سنگین انجام می‌داد و خم به ابروهم نمی‌آورد!»  دست گذاشته‌ام زیر چانه‌ام و با هر کلمه انگار افتخار و غرور به جوانان کشورم میان رگ‌هایم جریان پیدا می‌کند. برایم شیرین است شنیدن این خاطرات. به این فکر می‌کنم که بچه‌ها با چه عشق و علاقه‌ای این یک هفته را پای کار ایستاده‌اند! پای کار وطن‌شان!

دهه‌هشتادی‌های خستگی ناپذیر! 

«شب‌‌ها بعد از کار برمی‌گشتیم به محل اسکان‌مان یک مدرسه بود در مشکین شهر، بعضی‌هایمان مسابقه والیبال می‌دادیم بعضی‌هایمان برای اینکه گرد و خاک و خستگی از تن‌مان بشوییم به آب گرم می‌رفتیم و بعضی‌ها هم استراحت می‌کردند. حال و هوای مدرسه شاد بود. معلم‌های پایه‌ای هم داشتیم! یکی از دبیرهای‌مان که همراه‌مان آمده بود از دوران دبیرستانش همراه مدرسه در این اردوها شرکت کرده بود و حالا چند سالی بود که در راه رفت‌و آمد این اردوها گذرانده بود. چند روز که گذشت بعضی از بچه‌ها مریض شدند هوا سرد بود و عرقی که بر تن‌‍شان می‌نشست باعث شد سرما بخورند اما باز هم دست از کار نمی‌کشیدند. حتی یکی از بچه‌ها دستش آسیب دید و شکست اما با همان دست شکسته هم پا به پای ما کار می‌کرد!»

دیواری که خودمان ساختیم!

از بهترین خاطرات آن روزها می‌پرسم و جواب می‌دهد:« یک هفته‌ای که آنجا بودیم ساختن خانه‌ها و مدرسه تمام شد. یادم می‌آید روزی که دیوارها کامل شد یکی یکی کنار دیوار ایستادیم و عکس گرفتیم خیلی ذوق داشت دیدن دیواری که با دست‌های خودمان ساخته بودیم و قرار بود سرپناه یک خانواده باشد. آن چند روز خانواده‌هایی که قرار بود در آن خانه ‌ها ساکن شوند هم کنارمان بودند تقریبا رفیق شده بودیم با بچه‌هایشان. دیدن شادی‌شان حس خیلی خوبی داشت. روز آخر با بچه‌ها تصمیم گرفتیم پول توجیبی های‌مان را روی هم بگذاریم و برای بچه‌های آن خانواده‌ هدیه بخریم! ما به نیت خوشگذرانی رفته بودیم سخت گذشت اما خاطره خوبی شد برایمان. برای مایی که اولین بارمان بود زیر مسئولیتی این چنینی قرار می‌گرفتیم!» 

دلم می‌خواهد گفت‌وگو را با جمله‌ای از او تمام کنم جمله‌ای که حرف دلش باشد و خلاصه همه آنچه که آن چند روز اردو جهادی بر او گذشته! می‌گویم تابستان امسال به جای گیم و تفریح و فوتبال و مسافرت روزهای سختی را تجربه کردید اما بین حرف‌هایت می‌شود شیرینی این روزها را احساس کرد. آن‌وقت برایم در تعریف و توصیف آن روها فقط یک جمله می‌گوید:« هم خودمان ر ا ساختیم و هم سرپناهی برای هم‌وطنان‌مان!» 

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: دهه هشتادی زندگی دانش آموز 13 آبان قهرمان اجتماعی ایران قوی مدرسه 13آبان بعضی از بچه ها دهه هشتادی ها مناطق محروم دانش آموزان پای کار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۳۲۵۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آذربایجان‌غربی نیازمند جذب اعتبارات مدرسه‌سازی است

ایسنا/آذربایجان غربی معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری آذربایجان‌غربی گفت: سرانه فضای آموزشی در استان وضعیت مناسبی ندارد و نیازمند تخصیص اعتبار برای احداث و تکمیل مدارس استان هستیم.

یاسر رهبردین، ۸ اردیبهشت ماه در آئین تودیع و معارفه مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس آذربایجان‌غربی که در سالن اجتماعات این اداره کل برگزار شد، با بیان اینکه تکمیل مدارس نیمه تمام اولویت استان است، افزود: آذربایجان‌غربی، استانی طولی است و ۳۴ درصد مردم در روستاها ساکن هستند لذا توجه به مدارس در روستاها جزو اولویت‌های استان است. 

وی با بیان اینکه تاکنون اعتبارات خوبی جهت تکمیل مدارس و احداث مدارس جدید تخصیص یافته است، خواستار توجه ویژه به استان با تخصیص اعتبارات ملی، جهت احداث و تکمیل مدارس نیمه تمام شد. 

رهبردین با بیان اینکه در دولت سیزدهم اقدامات خوبی در بحث احداث و تکمیل مدارس نیمه تمام انجام شده است، گفت: نیاز است جهت جبران کمبود سرانه فضای آموزشی بیش از این تلاش شود. 

علی مطهری، مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان‌غربی نیز در این مراسم افزود: در دولت سیزدهم، ۱۰۳۴ کلاس درس به کلاسهای درس استان اضافه شده است. 

وی با بیان اینکه ۱۷۰۰ کلاس درس استان نیمه تمام است، اضافه کرد: برای رسیدن به میانگین کشوری در سرانه فضای آموزشی، احداث ۵ هزار کلاس درس نیاز استان است. 

مطهری از افزایش نزدیک به ۴ برابری مشارکت خیرین نسبت به سنوات گذشته در امر مدرسه سازی خبرداد و افزود: آذربایجان غربی جزو ۴ استان اول نیازمند گسترش فضای فیزیکی است لذا شتاب گرفتن مدرسه سازی امری ضروری است. 

مدیرکل آموزش و پرورش استان با بیان اینکه شعار محوری آموزش و پرورش، تحول است، گفت: لازمه تحول، تامین نیروی انسانی، فضا و تجهیزات آموزشی و محتواست اما از ارکان اساسی توسعه، پیشرفت و تحول در آموزش و پرورش، توسعه فضا و تجهیزات آموزشی است. 

مدیرعامل مجمع خیرین مدرسه ساز استان نیز از تعهد خیرین برای ساخت ۷۷ مدرسه با ۴۱۶ کلاس درس در جشنواره خیرین مدرسه ساز امسال خبرداد و افزود: برای ساخت این تعداد کلاس درس به هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز است. 

آخوندیان تصریح کرد: در جشنواره خیرین سال ۱۴۰۱، ۸۹ مدرسه با ۴۴۵ کلاس درس با اعتبار ۴۳۸ میلیارد تومان تحویل آموزش و پرورش شد. 

به گزارش ایسنا، در این مراسم از زحمات قهرمان رحمانی، مدیرکل سابق تقدیر و پیام صدقی به عنوان مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس آذربایجان‌غربی معرفی شد.


انتهای پیام

دیگر خبرها

  • سال گذشته ۱۹۷ کلاس درس تحویل دانش آموزان گلستانی شد
  • وجود یکهزار و 700 کلاس درس نیمه تمام در آذربایجان‌غربی
  • وضعیت غمناک دانش‌ آموزانی که به‌ دلیل سیل و تخریب جاده ها به کنکور نرسیدند
  • آذربایجان‌غربی نیازمند جذب اعتبارات مدرسه‌سازی است
  • مدرسه، جایی برای گفتگوی رو در رو با دانش‌آموزان
  • کماکان سیستان و بلوچستان نیازمند توجه ویژه خیرین است
  • تحقق ۵۰ درصدی تعهد خیرین مدرسه ساز
  • برگزاری جشنواره خیرین مدرسه‌ساز در بام ایران
  • تاکید استاندار قم بر‌ حمایت از خیرین مدرسه‌ساز
  • ۴۰۰ خیر مدرسه ساز در چهارمحال‌ و بختیاری وجود دارد